loading...
خدا
mahdisa بازدید : 6 پنجشنبه 07 آذر 1392 نظرات (0)

مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف 

یه سار شروع به خواندن کرد ! اما مرد نشنید

مرد فریاد برآورد خدایا با من حرف بزن.......

آذرخش در آسمان غرید ، اما مرد اعتنایی نکرد

مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت : تو کجایی ؟؟؟؟

بگذار تو را ببینم ......

ستاره ای درخشید، اما مرد ندید

مرد فریاد کشید " خدایا یک معجزه به من نشان بده " .....

کودکی متولد شد و اما مرد باز توجهی نکرد

مرد در نهایت یاس فریاد زد: خدایا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببینم .....

از تو خواهش می کنم ......

پروانه ای روی دست مرد نشست و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد .....

ما خدا را گم می کنیم ......

مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن

در حالی که او در کنار نفس های ما جریان دارد ......


 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    سلام دوستان مطالب من چگونه بود؟
    خدا

    هر وقت مشکل بزرگی برات پیش اومد هیچ وقت به خدات نگو مشکلم خیلی بزرگه به مشکل بگو خدام خیلی بزرگه 

                                              پس خدا را دریاب

    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 351